فصل نو

سلام به همه کسانی که سرشاراز زندگی وامید هستند 

من می خوام وبلاگ نویسی شروع کنم وازحاشیه خارج بشم امیروزکه روز پیروزی ملت ایران هستش وفصل جدید ملت آغاز شده منم دوباره می خوام متولد بشم چون امید به زندگی درمن زیاد نیست امامی خوام زیادش کنم ازامروزمی خوام درد دل کنم باکسانی که سالهای سال درد کشیدن وهیچی نگفتن  وسکوت رواختیارکردن دردل کنم با خدا برای خودم اونا درد دل کنم چرا من جوونی که چهرهای خندون دارم هیچ وقت دم ازشکایت نزدم چرا همیشه گوشه گیر بودم وبادوستانم دروزهای خوش زندگی نبودم وچرا های دیگه من می خوام از شهرم بگم ومردمش از زنگی ونامهربونی های زندگی ازروزهای تاریک زندگی ازمشاوره های بعضی از دوستان بامن که نتیجه داد واما خودم کسی روندیدم به من مشاوره بده که بعداز ۲۹ سال زندگی نمیتونم همسرویا بهتربگم شریک زندگی خودم روانتخاب کنم به من شما مشاوره بدین وازاین سیاهی بیرون بیارین . می خوام بگم درد کشیدن آسون تره تا کسی روببینی درد میکشه ونمی تونی کمکش کنی دوستدارم بهتون بگم چقدرارخدا خواست من و ببره اما نبرد دلیلش رونمیدونم اما ای کاش می برد اما نمی گذاشت من این روزهای سیاه زندگی روببینم. خسته ام؛خسته ازاین نامردمی ها ازین چهره های صدرنگ ازاین مردمک های صدریا من ................
برای اینکه بتوانم احساسی را که حس می کنم به دیگری بدهم، ناگزیرم احساس خود را به زبان او برگردانم.